تنبلی یکی از آن نوع مشکلاتی ست که در زندگی به نحوی همه با آن رو به رو هستیم که البته در این بین عدهای قادرند تا به راحتی بر آن غلبه کنند. عوامل بسیاری از سردرد گرفته تا مشغله های روزانه، می تواند به ایجاد حس تنبلی در فرد کمک نماید. اصولاً افرادی که در انجام کارهای شان موفق نمیشوند، بهانههای مختلفی را برای این امر بر زبان میآورند؛ اگر جزو این گروه از انسان ها هستید، کافی است تا با پیدا کردن بهانه ی خود جهت فرار از کار، اولین قدم تان را برای غلبه بر تنبلی خویش بردارید.
١. دوست ندارم که این کار را انجام بدهم!
بدون شک، کارهای عقب افتاده تان از جمله اموری می باشند که شما از انجام دادن آن ها لذت نمیبرید چرا که با گذشت زمان نه تنها خوشایندتر نمی گردند بلکه برعکس با تلف کردن زمان بیش تر، وضع هم بدتر خواهد شد و وجدان راحتی هم نخواهید داشت.
اگر شما در این گروه بهانههای متداول قرار دارید، پس فردی هستید که میل به پذیرفتن حقایق ندارد و به قول معروف از شنیدن حرف راست هم ناراحت میشود. بیشتر در رؤیا زندگی میکنید و دوست دارید که اصولاً همه چیز طبق میل تان پیش برود؛ با روحیه ی حساس تان، اهل جنگ و بحث نیستید و به دنبال یک زندگی آرام و بیدغدغه می باشید.
۲. الان حوصله ی انجام دادنش را ندارم.
اگر این جمله، دلیل شماست، باید به خود ثابت نمایید که بنده ی عقیده و میل خود نیستید .بهتر است نفس عمیقی بکشید و نقطه ی آغازی را برای خود مشخص کنید. مطمئن باشید که وقتی با اراده ای قوی، تصمیم محکمی را میگیرید روحیه شما به کلی تغییر می یابد. در حقیقت بیمیلی شما ناشی از انجام ندادن کاری است، بنابراین راه مبارزه با آن را بیابید است.
اگر شما جزو گروه دوم بهانههای متداول هستید، پس احتیاج به یک نیروی محرکه برای پیشرفت تان دارید. در عین حال علاقه زیادی به تشکیل زندگی مشترک ندارید و این در حالی ست که این نوع از زندگی میتواند همان نیروی محرکهای باشد که به آن نیاز دارید. بیش تر در زمان حال زندگی میکنید اما بهتر آن است که آینده نگر هم باشید. فراموش کردن خاطرات تان، خواب زیاد و لذت بردن از خوردن غذا هم از دیگر خصوصیات این گروه می باشد.
٣. سرم درد میکند.
این بهانه ممکن است درست باشد اما سعی کنید تا به جای کناره گیری از کار، دلیل سردرد خود را پیدا کنید. اگر سردرد تان ناشی از استرس در ارتباط با فعالیت به خصوصی بوده، پس با تلاش علت اصلی این استرس را بیابید و با آن برخورد نمایید. هرگز فراموش نکنید که در بسیاری از موارد، بهترین راه برخورد با استرس، روبهرو شدن با کاری نگران کننده است.
اگر در گروه سوم بهانههای متداول قرار دارید، پس شما انسانی به شدت احساساتی، مهربان، عاشق رنگهای شاد و طبیعت هستید. به اطرافیان تان بیش از حد توجه میکنید که این موضوع در نهایت باعث ایجاد نگرانی در شما میشود. حضورتان باعث آرامش دیگران است اما خودتان این آرامش را تنها از طبیعت میتوانید دریافت نمایید.
۴. فعلاً سرم شلوغ است.
این هم یکی دیگر از آن دسته توجیهات بسیار معمول افرادی می باشد که انجام کارهای شان را به بعد موکول میکنند به گونه ای که حتی اگر سرشان هم به راستی شلوغ نباشد برای خود کار تراشی میکنند. این موضوع ظاهراً خشنود کننده است چون فرد می تواند با این توجیهات خود را فریب دهد. در این گونه مواقع یک سؤال اساسی از خودتان بپرسید که "آیا اهمیت کاری که برای خود تراشیدهاید بیش تر از اهمیت کاری است که مدتها نیمه تمام رها کرده اید؟ اگر پاسخ تان مثبت باشد که در این صورت مانعی ندارد ولی در بیش تر مواقع این جواب منفی ست.
اگر متعلق به گروه چهارم بهانههای متداول هستید، پس آدم مورد اعتماد و کمی هم دم دمی مزاج هستید. اطرافیان، شما را انسانی خودخواه مینامند اما شما به هیچعنوان با این نظر موافق نیستید چرا که تا جایی که بتوانید و به کارها و برنامه ریزی تان لطمهای وارد نشود، به دیگران کمک میکنید از نظر مدیریتی بسیار قوی می باشید و قادرید تا در آن ِ واحد، چند کار را انجام دهید.
۵. هنوز فرصت دارم.
با این حساب، شما کاری دارید که باید انجام دهید و طبق گفته ی تان هم فرصت دارید؛ بنابراین میتوانید به سرعت دل خواه خود پیش بروید نه این که برده ی ساعت و تقویم باشید. در این صورت اگر کار ناخوشایندی را به راحتی و به سرعت انجام دهید، اطرافیان تان در مقام تحسین شما بر خواهند آمد.
اگر شما جزو گروه پنجم بهانههای متداول هستید، پس ذاتاً بدقول، اجتماعی، مورد اعتماد، خوش لباس و با حس مسئولیت پذیری کم رنگ می باشید و به قول معروف همه امورتان را در دقیقه ۹٠ صورت میدهید. جلب رضایت اطرافیان برای تان حائز اهمیت است؛ دوست دار هیجان هستید به شرطی که برای تان تنش به همراه نیاورد.
۶. دیرتر هم انجام بدهم اتفاقی نمی افتد.
احتمالاً این جمله از مرسوم ترین توجیه ات است؛ این طرز فکر از اعتماد به نفس شما میکاهد و باعث تقویت عادت بدی می شود که مطمئناً روی حل و فصل سایر مشکلات تان هم تأثیر نامساعد میگذارد. به یاد داشته باشید که در بیش تر مواقع دیرتر انجام دادن کارها میتواند ارزش کار شما را از بین ببرد.
اگر جزو گروه ششم بهانههای متداول هستید، پس در کل، نسبت به بسیاری از مسائل بیتوجه و بیدقت هستید که احتمال به خطر انداختن سلامت شما را هم به دنبال خواهد داشت. تماشای فیلم از تفریحات مورد علاقه تان است؛ خانواده دوست و رفیق باز هستید و ترجیح میدهید در تعطیلات آخر هفته، به جای سفر، در خانه بنشینید. اهل ریسک هم نیستید.
٧. امروز خیلی دیر شده است.
این جمله هم بهانه دیگری ست تا تنبلها کارهای شان را انجام ندهند. به یاد داشته باشید که هیچ کس آن قدر وقت ندارد که تنها از لحظات ایدهآل استفاده کند پس از همه دقایق عمرتان به بهترین نحو بهره ببرید زیرا به هر صورت گران بها هستند.
اگر شما در گروه هفتم بهانههای متداول قرار دارید، پس ذاتاً انسان آرام، با حوصله، صبور، منظم و کم تلاش هستید. اصولاً سعی میکنید از انجام هر کاری لذت ببرید؛ کمی وسواس دارید که قابل کنترل است.
٨. خیلی سخت است.
اگر به این دلیل، دست از کار بکشید واقعاً مشکل تنبلی دارید. در چنین شرایطی به یاد داشته باشید که شما پیش از این هم کارهای دشواری را انجام دادهاید پس هرگز اجازه ندهید که سختی کار مانع از اقدام شما گردد. در عین حال از خود بپرسید که "با به تأخیر انداختن کار چه چیزی نصیب شما خواهد شد؟"
اگر جزو گروه هشتم بهانههای متداول هستید، پس شما انسانی راحت طلب، خوش سلیقه، طرف دار زندگی مدرن و تکنولوژی، علاقه مند به هنر و غذاهای فست فود هستید. سخت گیر و اهل جر و بحث کردن با اطرافیان تان هم نیستید .وقتی برای خرید بیرون می روید، سعی می کنید که مایحتاج خود را از اولین مغازه تهیه کنید.
٩. نمیدانم از کجا آغاز کنم؟
گاهی اوقات، تعداد کارهایی که نیمه تمام رها شدهاند به قدری زیاد می باشد که نمیدانید باید از کجا شروع کنید و به همین بهانه هم از انجام دادن آن طفره می روید. این در حالی است که می توانید کارتان را به اجزای کوچک تر تقسیم نمایید و آن ها را به ترتیب انجام دهید چرا که هیچ کس قادر نیست امور تلمبار شده اش را یک جا به اتمام برساند.
اگر متعلق به گروه نهم بهانههای متداول هستید، پس شما خوش فکر، دوست دار بازی های فکری و کمی هم فراموش کارید که خیلی هم مشکل جدی ای به نظر نمی آید. اهل خانواده، دارای دوستان زیاد و روابطی تعریف شده می باشید. از مکانهای تفریحی شلوغ تا حدودی دوری می کنید ولی علاقه مند به گذراندن زمان تعطیلات در کنار اعضای خانواده هستید.
١٠. اول کمی غذا میخورم بعد شروع میکنم.
این یک جمله ی اشتباه می باشد چرا که شما میخواهید به اصطلاح گرسنگی تان را برطرف نمایید اما در حقیقت وضع را از آن چه بوده خراب تر می کنید. بهتر است که خوردن وعده غذایی یا تنقلات را به بعد از اتمام کار ناتمام تان بیندازید در غیر این صورت مطمئناً پس از رفع گرسنگی به استراحت نیاز خواهید داشت و اگر همین طور پیش برود کار به جایی می رسد که امروز هم کار نیمه تمام تان را انجام نخواهید داد.
اگر در گروه دهم بهانههای متداول قرار دارید، پس در کل عاشق ِ تفریحاتی از جمله خواب هستید که برای آن ها هم با دقت برنامه ریزی میکنید. اهل ریسک، هیجان و از نظر اخلاقی، تاحدودی پایبند به سنتها می باشید که البته به آن ها هم به چشم قوانین نگاه نمی اندازید.
١١. الان تلویزیون برنامه جالبی دارد.
خیلیها معتقدند که تلویزیون وسیلهای مناسب برای اتلاف وقت می باشد و این در حالی است که امکان دارد شما موافق آن نباشید اما اگر جانب دارانه راجع به این پدیده محبوب قضاوت نکنید، در می یابید که تلویزیون مسئول بسیاری از امور ناتمام و تنبلی افراد است.
١۲. تا خواستم آغاز کنم، تلفن زنگ خورد.
احتمال وقوع این اتفاق به حدی ضعیف می باشد که باور آن مشکل خواهد بود؛ بنابراین در بیش تر مواقع، منتظر تماس میشوید و اگر هم کسی به شما زنگ نزند مطمئناً دلیل دیگری را جای گزین آن خواهید کرد. در حقیقت این بهانه ی خوبی برای فرار از زیر کار و قانع کردن کسی نمی باشد؛ و حتی اگر هم در چنین موقعیتی قرار بگیرید می توانید به راحتی و با جواب ندادن به تلفن، این مشکل را حل کنید.
اگر به گروه دوازدهم بهانههای متداول متعلق اید، پس شما فردی منفعت طلب، پول دوست و به دنبال آرامش و آسایش هستید که برای به دست آوردن آن هم کوچک ترین تلاشی از خود نشان نمیدهید. در حالی که دارای دوستان زیادی می باشید اما با هیچ کدام از آن ها صمیمی نیستید. زود عصبانی میشوید ولی دارای قلبی مهربان هستید. عکسالعمل شما در برابر مسائل پیش آمده، بیش از حد و کمی همراه با اغراق است.
.منابع این نوشتار محفوظ است
با سلام. از مطالب خوبتون استفاده کردم. خسته نباشید. همیشه موفق و پیروز باشید.
زیستن آموزد و جاوید شدن
پیکِ پیروزی و امید شدن
شاد بودن هنر است
گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خُرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد …
“ژاله اصفهانی”