اجتماعی - خاطره

گذری بر مسائل روز جامعه اعم از فقر، بی کاری، بیماری، ازدواج، اعتیاد، کودک آزاری و ... با مدیریت خانم بشیری

اجتماعی - خاطره

گذری بر مسائل روز جامعه اعم از فقر، بی کاری، بیماری، ازدواج، اعتیاد، کودک آزاری و ... با مدیریت خانم بشیری

شخصیت انسان های بدقول - بخش دوم

 

بخش دوم

یکی از ارزش های انسانی که در متون دینی هم بدان اشاره شده، "وفای به عهد" است که البته در این زمینه بیش تر ِ بار تربیتی بر عهده خانواده می باشد. متأسفانه باید گفت که بسیاری از والدین خودشان نیز پای بند به ارزش های اخلاقی نیستند و زمان کودکی شان هم آن را از پدر و مادرشان نیاموخته اند؛ این یعنی یک دور باطل. اکنون به نظر شما برای بچه های چنین خانواده هایی چه اقدامی می توان انجام داد و چه طور می توان ایشان را به سمت این ارزش ها سوق داد؟

آن چه مسلم است این که "آموزش" ارتباط تنگاتنگی با پیشگیری اولیه دارد که باید در سطح کلان اتفاق بیفتد تا سودمند واقع شود. اغلب انسان ها اگر در مورد یک کار اشتباه به درستی توجیه شوند، آن را به خوبی می پذیرند؛ پس اگر نتیجه ی آموزش ها تأثیر چشم گیری بر افراد ندارد، باید قبول کرد که میزان آن ها ناکافی بوده است. از راه های آموزش سودمند این که به خود و فرزندان مان متذکر شویم که "بدقولی کردن" به بی اعتباری و خدشه دار شدن آبروی مان منجر می شود که یادآوری این موضوع، برای تمرین "خوش قولی" و تلاش برای حفظ آبرو مفید می باشد. البته توجه به این که "بدقولی" تا چه حد می تواند به اعتبار ما نزد دیگران لطمه بزند نیز حائز اهمیت است. باید دانست اعتبار یک نفر به نوع رفتار ِ او می باشد نه طرز فکری که فرد راجع به خودش دارد. پس برای شناخت دیگران باید رفتار آن ها را در دراز مدت و در موقعیت های مختلف بسنجیم.

چه طور می توان افراد بدقول را شناخت؟

شناخت انسان ها کار سخت و پیچیده ای ست چرا که همه آن ها دارای دو شخصیت بیرونی و درونی می باشند. درک ِ شخصیت بیرونی و اجتماعی افراد به سادگی اتفاق می افتد مثلاً آنان چه میزان درس خوانده اند؟ یا شغل شان چیست؟، اما شناسایی شخصیت ِ خصوصی افراد که از آن به "سیرت" یاد می شود به زمان زیادی نیاز دارد. امروزه ازدواج جوانان نیز بر اساس صورت شکل می گیرد نه سیرت؛ این در حالی ست که "سیرت نیک افراد" در موفق بودن یک ازدواج نقش به سزایی ایفا می کند. برای شناخت افراد باید گفتارشان را با رفتارشان تطبیق داد تا کسانی را که وعده های دروغین پیش از ازدواج می دهند را بتوان به راحتی تشخیص داد.

"بدقولی" می تواند از مسائل خیلی کوچک شروع شود و در مسائل بسیار مهم و بزرگ تر نیز ادامه یابد. اگر شما با افراد "خوش قول" صحبت کنید، خواهید دریافت که آنان جهان بینی ِ بسیار محکمی دارند؛ به عنوان مثال اعتقاد ایشان به معاد به این که روزی فرا می رسد که باید در مقابل تمام رفتارها و کردارهای شان به خداوند پاسخ دهند، سبب می شود تا آنان بهتر بر رفتارشان کنترل داشته باشند چرا که اگر کسی دریابد که در قبال رفتارش مسئول است و روزی به خاطر آن بازخواست خواهد شد، سعی می کند ارزش های اخلاقی را کسب و آن را در خود نهادینه سازد. بی شک از چنین افرادی، رفتارهایی چون تهمت زدن، توهین کردن، شکنجه جسمی و غیره نخواهید دید چون آنان معتقدند که در هر کجا که باشند، خداوند ناظر بر اعمال آن هاست.

حال چگونه باید با افراد بدقول رفتار کنیم؟

اگر شخص بدقول، همسرمان است بی شک فشار روانی زیادی را تحمل خواهیم کرد اما به هر حال باید این مشکل را با صحبت کردن یا گرفتن مشاوره حل نماییم که در غیر این صورت تأثیر سوئی بر روی فرزندان مان می گذارد. البته در زندگی مشترک، نقش زن و مرد، ۵٠ - ۵٠ می باشد پس اگر یک والد نقش خود را به درستی ایفا نکند دیگری می تواند آن نقص را تا حد زیادی جبران نماید به شرط این که والد خوش قول، مرتب عبارت " بدقولی رفتار بدی ست " را متذکر شود.

از دیگر روش ها آن که باز خورد بدقولی شان را به آن ها نشان دهیم. از اصول بهداشت روان است که افراد بدانند نمی توانند هیچ فردی را عوض کنند بلکه فقط قادرند خود را تغییر دهند. پس زمانی که با فرد بدقول مواجه می شویم باید بدانیم تلاش مان برای تغییر او بی فایده است بلکه باید با وی از تأثیر رفتارش بر احساسات و زندگی خودمان صحبت کنیم. در واقع یک "انتقاد سازنده" که در آن شخصیت افراد تخریب نمی گردد بلکه به صورت انحصاری درباره رفتار نادرست آن ها بحث می شود. مثلاً بگوییم "تو آدم خوبی هستی اما یکی از اشکالاتت این ست که بعضی اوقات به قولت عمل نمی کنی" یا "شما انسان نازنینی هستی اما وقتی چیزی را به امانت می گیری آن را به موقع پس نمی دهی".

یکی دیگر از راه ها هم این که هنگام رویارویی با شخص بدقولی که به کارش ادامه می دهد و به تذکر و انتقاد هم توجهی نمی کند، در روابط مان با او تجدید نظر نماییم که البته ممکن است این مسئله موجب کدورت خاطر گردد اما در نهایت فرد با پیامد رفتارش مواجه می شود.

یکی از رفتارهای نادرست مردم نسبت به دیگران، "رو دربایستی کردن" است که در آن ترجیح می دهند از دروغ مصلحتی استفاده کنند اما به شخص بد قول نگویند "چون فرد امانت داری نیستی دیگر چیزی به تو قرض نمی دهم". این قبیل واکنش ها، مقدمه ی تغییر رفتار در افراد را فراهم می نماید.

اما برای تبدیل شدن به انسان های پرجرأت، باید چه کار کرد؟

قاطعیت و جرأت داشتن یکی از مشخصات سلامت روان می باشد و انجام رفتار با جرأت نیز مهارتی است که باید آن را فرا گرفت. برای کسب ِ قاطعت و جرأت باید به فرد یاد داد که به عنوان یک انسان، حقوقی دارد از جمله حق لذت بردن از زندگی، حق بیان ناراحتی از موضوعی، حق اعتراض نسبت به ضایع شدن حقوقت و غیره. این مسئله در مدرسه و به ویژه در خانواده در تعامل پدر و مادر با یک دیگر می تواند محقق شود؛ در واقع هم خودمان باید یاد بگیریم و هم به فرزندان مان یاد بدهیم. به عنوان مثال وقتی پدر و مادر به فرزندشان قولی می دهند و بدان عمل نمی کنند باید از این بابت از کودک خود عذرخواهی نمایند تا فرزند بفهمد که عمل کردن به قول، حق او بوده است. اما برعکس، اگر به او بگویید "چه بچه پررویی هستی و من هیچ وظیفه ای در قبال خریدن فلان چیز برای تو ندارم"، او قطعاً سرخورده خواهد شد و به تدریج جرأت اعتراض نمودن را از دست می دهد.

باید بدانید، اعتراض تان را نباید با فحش و دعوا مطرح کنید که روشی اشتباه است، چون نه تنها فرد مقابل را به تغییر رفتار وادار نمی کند بلکه او را برای ادامه رفتار نادرستش جری تر می نماید. اما توجه داشته باشید که قاطعیت با پرخاشگری متفاوت است همان گونه که با کوتاهآمدن هم فرق دارد. البته "مدارا کردن" که مردم بدان توصیه شده اند را نباید با "کوتاه آمدن" یکی دانست چرا که "مدارا نمودن" یعنی درک کنیم که آدم ها با هم متفاوتند و نباید مطابق میل ما رفتار نمایند و "کوتاه آمدن" یعنی اجازه بدهیم دیگران به ما ظلم کنند و حق مان را زیر پای شان بگذارند. با شکل گیری رفتار قاطعانه در افراد، مشکلات موجود در جامعه نیز کاهش می یابد. ما انسان ها باید نگاهی برابر به هم داشته باشیم چون تنها افراد ِ صاحب این نوع نگاه، می توانند اشخاصی قاطع باشند، نهآنانی که خودشان را از همه برتر یا پایین تر می دانند.



منابع این نوشتار محفوظ است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.